دلــ نوشتـ♥ـ

من از سر پیچ با سری گیج تا ته هیچ رفتم

دلــ نوشتـ♥ـ

من از سر پیچ با سری گیج تا ته هیچ رفتم

دلــ نوشتـ♥ـ

روزه های سکوتم اجباریست
سمبلی مادرانه از ننگم

سنگرم را به دشمنم دادی
من هنوز احمقانه می جنگم !

۸ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

گمون نکنم تو دنیا هیچکی به مهربونی و پاکی دایک باشه 

اصلا یجور خالصه آدم از خودش خجالت میکشه

واقعا هنوز هم بااینهمه دو رنگی و ریا هستن آدمایی که دلشون مث آیینه میمونه 😍

درسته هرروز نمیبینمش ولی همین که یه مدت قراره قشم مهمونی باشه و اینجا نباشه دلگیره

انگاری یه چی سر جاش نیس و کل دکور خراب شده 😁

چه کنم برا جبران محبتاش؟ 

  • ❤️ ...

برقص آر مرا تا انتهای عشق... 

 

 

پ. ن: همین که یه آدم یخ یخ 

تبدیل بشه به یه آدم دل مهربون 

همین که میبینم با منه که بزرگ شدی

و حتی آدم شدی😁

منو خوشحال میکنه 

پ. ن : وقتی به عکسای دیروز نگاه میکنم 

همش جوونیه تو عکسامون جوون ترین ساعت عمرمون بودیم 

نمیدونم امروز چه شکلیم یا فردا چی 

فقط میدونم هیچوقت قد دیروز جوون نمیشیم 

یه جاهایی دلم میخواد زمان بمونه و دنیا همونجا واسمون متوقف شه 

یکی از اونجاها لحظه عکسمونه 

وقتی فک میکنم به چند سال دیگه ک وقتی برمیگردیم

دوباره ببینیم روزامونو 

و بگیم یادش بخیییبیر جوونی

دلم میگیره 

شاید به خیلی چیزا برسیم 

ولی هیچوقت مث الان راحت و آزاد نیستیم 

 

  • ❤️ ...

خیلی شلوغ پلوغه این روزا 

حتی نمیدونم چجوری یه تیکه از این روزارو بنویسم اینجا بمونه

خسته نباشی غزاله خسته نباشی😭😭

  • ❤️ ...

هفته به شدت شلوغ 

یهو مهمون ناخونده هم برسه 

یعنی زیر دست و پا تو این شلوغیای خانواده یکی له هم بشه

کسی نمیفهمه 😏

چجوری میشه که بااین سن و سال نمیفهمن اولویت اول یعنی بچه ها و همسر 

نه خانواده گذشته 

چرا نمیتونیم یه جمعه در حد یکساعت و نیم مال خودمون باشیم و در اختیار نباشیم

مگه صبر این بنده خدا چقده؟!

خیلی خسته ام و اگر این جمعه برنامه ای که فقط یکساعت و نیمه و قراره همه باهم باشیم

به هر دلیلی بهم بخوره دیگه هیچی مث قبل نمیشه تو خونه

کاش میشد میرفتیم یه روستا که تلفن انتن نداشت و ادما با ماشینم نمیتونستن بیان پیشمون

 

  • ❤️ ...

هیچکی پشتم نیست 

پام آسیب دیده و همه گفتن دیگه باشگاه نرو 

من میگم اگه آسیبم جدی تر بود میخواستن چیکار کنن؟

درد شدیدم به کنار فقط نگرانیم رفتار بقیه بود و اینکه دیگه نذارن ادامه بدم 

فعلا به خیر گذشت ولی قهر و اخم داشتن laugh

  • ❤️ ...

تا حالا ندیده بودم کسی بگه من انقدر مشتری دارم که نیاز به هیچ تبلیغی ندارم 

این روزا همه زار میزنن حتی اگه وضعیت خوبی داشته باشن 

انقدر راحت درباره کسبش صحبت میکرد 

کاش همه همینقد حس رضایت داشتن 

  • ❤️ ...

سالی یه بار دری به تخته میخوره یه روز وحشتناک پر هیجان رقم میخوره

من فقط منتظر خاطرات امروزم 

چه چیزایی واسه تعریف کردن داریم... 

  • ❤️ ...

قشنگ سه سال طول کشید تا دنیا بچرخه بچرخه 

حستو با حسم یکی کنه 

اینهمه گذشت تا بفهمی وقتی یکی دلش تنگه بی دلیل 

وقتی یکی احساس دوری داره ینی چی 

تو چجووووووریییی انقد تغییر کردی؟!!!

من چجوری انقد اثر کردم؟؟!!!

همیشه اینو تو دلم تکرار میکردم وقتی درک نمیشدم 

.

.

.

وای از آن روز که تو عاشق شوی و من معشوق 

پدری از تو درآرم که خدا میداند 

  • ❤️ ...