دلــ نوشتـ♥ـ

من از سر پیچ با سری گیج تا ته هیچ رفتم

دلــ نوشتـ♥ـ

من از سر پیچ با سری گیج تا ته هیچ رفتم

دلــ نوشتـ♥ـ

روزه های سکوتم اجباریست
سمبلی مادرانه از ننگم

سنگرم را به دشمنم دادی
من هنوز احمقانه می جنگم !

۷ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

واسه تولدایی که تو بهمنه به شدت استرس دارم

میخوام بهترین و خوشگل ترین هدیه رو بهشون بدم

اما اونقده گیجم که حتی نمیدونم چی قراره بدم 

روزی هزارتا طرح واسه کیکشون میاد تو ذهنم

بااینکه میدونم قراره چیکار کنم باز استرسشو دارم 

از یه طرف یه تولدی دعوتم که قراره یهو با کلی ادم جدید اشنا بشم 

ادمایی که دیدن منم براشون مث یه راز بزرگه 🙄

نمیدونم قراره چه اتفاقی بیافته نمیتونمم پیش بینی کنم

نمیدونم چه قضاوتایی پیش میاد

چه رفتارایی میبینم

خیلی روز مهمی واسمه

ادمارو تو سفر تو جمع دوستا و خانواده و بعد هم کاسه شدن میشه شناخت 

هم کاسه زیاد بودیم 

ولی این جمع خیلی سرنوشت سازه🤪

​​​​​میخوام بسنجم ببینم چه آدمیه واقعا اونم بعد اینهمه سال 🤭🤣🤣

  • ❤️ ...

امیدوارم یادم نره امید و اعتماد امروزم به خودمو 

همیشه سخت ترین کار برام اعتماد به خودمه 

​​​​​​اواخر دی 98 

  • ❤️ ...

خببببببب 

امروز تو اینهمه شلوغی کار 

بسته بدستم رسید

همه این مدت منتظرش بودم 

یعنی چقد این کتاب برام باارزشه که خدا میدونه 

نخواستم بیام تو وبتون بنویسم 

همینجا با صدای بلند ازتون تشکر میکنم 

خیلیییی خیلیییی ممنونم که منو قابل این هدیه دونستین 😍

 

  • ❤️ ...

اونقده تو استرس سفارش جدیدمم

که مغزم کار نمیکنه بیام چیزی بنویسم و بذارم اینجا 

دلم میخواد واسه یبارم شده یچیز عالی در بیاد و رضایت منو جلب کنه 😁

  • ❤️ ...

من به واسطه شغلم هرروز میپزم و میپزم

ولی وقتی یکی بهم میگه واسم بپز 

حس میکنم ازم سو استفاده میکنه 

خودم با میل خودم چندباری غذا پختم شیرینی پختم براشون

امشب که گفت هوس فلان غذارو کردم بااینکه درست میکنم براش

ولی حس میکنم سواستفاده میشه ازم

در حالی ک حقیقتش این نیس

هرکی هر چی میگه ناراحت میشم اینروزا 

بگن بالای چشت ابرویه زودی ناراحت میشم

یه دو سه هفته ایه که به این حالت دچارم😂

دلم برای همه اطرافیانم میسوزه🤣🤣

  • ❤️ ...

چون خیلی از این خوشم اومده 

میذارم که هرکی گذرش اینطرفا خورد بشنوه 😍😉

گوشیدنی

  • ❤️ ...

خب 

اینم بنویسم دلم سبک شه 

24 ساعت هرروز فرصت هست به کارامون برسیم 

بعد شما در نظر بگیر یک هفته که همه این ساعتاش در اختیارته 

چجوری دقیقا نوشتن فاکتور، فکر کردن یه مشکلات، زنگ زدن به دوستای قدیمی 

میافته تو همون یه روز در هفته ای که دوساعت قراره بشینیم همو ببینیم و دوتا چایی بخوریم؟

چجوری میشه ذهنی انقد درگیر باشه 

درگیر بازی، ورزش، کار،. پول، بانک، طلب، قسط وووووووو 

هرچقدم بگم از درگیریا کمه

نمیتونم تو واقعیت بیانش کنم ولی حس میکنم یه سری حرفا دلخوش کنکه 

اینکه مرکز همه درگیریا منم نمیتونه راست باشه 😁

از خودم متعجبمااااا من زودباور احساسی قلب نازک چجوری محکم شدم 😁

اصلا زمین تا اسمون فرقه بین غزاله سال 93 و 94 تا غزاله الانی که هستم 

قبلا یه قدم دور میدیدم دوقدم میرفتم سمتش که دوری کش نیاد الان هرکیو نیم قدم دور ببینم صد قدم دور میشم و خودمو از همه چی کنار میکشم

ایناییم ک میگم جنبه اعتراضی نداره فقط تعجبم ک چرا وقتی بمن میرسه مشکل داره 🤣

دوستامم همینجورین همیشه تو اوج مشکل و استرسه که زنگ میزنن یا قرار میذارن 

آدمای عجیبی داریم 😁

 

  • ❤️ ...