چون که عینک نزدم، تار تو را میبینم!
عینکم را بزنم، چار (4) تو را، میبینم!!
این چه بیماری جذّاب و عجیبی ست که من
هر کسی رد شود انگار تو را میبینم!
تربیت 20، حیا 20، فداکاری 20
من در آیینهی آمار تو را میبینم!
"در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد"
تا بدانی که چه بسیار تو را میبینم
دل اگر داشت به دل راه، مرا میدیدی
من که در روز، نود بار تو را میبینم!
《طاهری》 هستم و همسایهی باباطاهر:
هر کجا بنگرُم ای یار تو را میبینم
لب تو بامیه و گونهی تو زولبیاست...!
من فقط موقع افطار، «تو» را میبینم!!
"محسن طاهری"
+در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد
هرنمازی که به یادت شکنم باطل نیست :)
+این پنجره بین من و توست مرابوسه بزن
بوسه ازآن طرف شیشه حلال است عزیـــــز ^_^