دلــ نوشتـ♥ـ

من از سر پیچ با سری گیج تا ته هیچ رفتم

دلــ نوشتـ♥ـ

من از سر پیچ با سری گیج تا ته هیچ رفتم

دلــ نوشتـ♥ـ

روزه های سکوتم اجباریست
سمبلی مادرانه از ننگم

سنگرم را به دشمنم دادی
من هنوز احمقانه می جنگم !

میرم تا در میخانه کمی مست کنم  

جرعه بالا بزنم آنچه نبایست کنم 


بی خیال همه کس باشم و دریا باشم

دائم الخمر ترین آدم دنیا باشم


آنقدر مست که اندوه جهانم برود

استکان روی لبم باشد و جانم برود


ساقیا در بدنم نیست توان جام بده

گور بابای غم هر دو جهان جام بده


برود هر که دلش خواست شکایت بکند

شهر باید که به مردانگی عادت بکند


+شاعرشو نمیدونم :)



+راه میخانه نداند همه کس 

جز من و زاهد و شیخ و دوسه رسوای دگر 



+میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت 

میخواری و مستی ره و رسم دگری داشت 





+گوش کنید 



بی ربط نوشت:

+شاید خوبی نداشتن امید این است که انسان هیچگاه ناامید نمی شود

و این چیزی است که امروزبه آن نیاز داریم ؛ناامید شدن 


  • ❤️ ...

نظرات  (۶)

میخانه همان ، باده همان ، مست همان است

این خانه و آن کوچه ی بن بست ، همان است

 

این جرأت دیوار که سر می شکند باز

وان شوخ که بی پرده برون جست همان است

 

یک پلک تماشای تو از روزن درگاه   ...

وان یار همان یار ، که در بست همان است

 

گفتیم ، دل سوخته اکسیر مراد است ...

گفتند در این شیوه چو بشکست همان است

 

هی شعر تر انگیخت ولی خاطر محزون ،

این دستخط و نسخه ی پیوست همان است

 

هر روز و شب از چلّه ی آن زلف کمانگیر

بر قلب جهان تیر همان ، شست همان است

 

آن نرگس مهجور ، نظر بسته برآهی ...

دل بسته ی راهی که بر آهست همان است

 


♥♥♥♥♥شعرای خیلی قشنگی بودن ...بسیار لذت بردم


پاسخ:
واااااااای فاااااطمم عالیهــــــ 

مررررررسی قابلی نداشت نازدوووووووونـــ♥
مگه میشه آدم ناامید نشه؟! 
ولی نباید ناامید بمونه.
دقیقا اختلاف نظری که با خاص دارم.
تعریف تاریکی چیه؟! عدم وجود نور.
نعریف امید چیه؟! عدم وجود ناامیدی 
و برعکس! 
وقتی ناامیدی تاریکی نمی‌تونی قدم برداری 

پاسخ:
باید ناامید بمونه 
امید آدمو تا مرز نابودیم میکشه 
مغز آدمو تعطیل میکنه 

نور هم بود ما نتونستیم قدم برداریم پس بهتره تو تاریکی قرار بگیریم 
مخالفم دختر جان :)
امید آدم رو می‌کشه بالا چون می‌دونه تلاش نتیجه میده
پاسخ:
ممکنهـ :)
شاید به این نتیجه برسم منم 
زیبا بود و بسی لذت بردیم
پاسخ:
ممنووووون بسیارررررر مستر 
اشعار کلاسیک معاصر :) 
پاسخ:
Yeeeeeeeeeeeeep:))))
  • (ک) (شباهنگ)
  • هم شعر زیبا بود هم آهنگ ..مرسی
    با شما موافقم بعضی وقتها امید پوچ و واهی میشه ..
     آن وقته که آدم را خُرد میکنه....
    ساقی بیار پیمانه را باده پرستی آمده
           باز کن درِ میخانه را مرغِ اَلَستی آمده
     مطرب بگیر بانگِ سماع زلفِ کمند افشان نما
            چون دور ز چشمِ شیخِ شهر باده پرستی آمده..
     سرفراز باشید.
    پاسخ:
    ممنوووونم قابلی نداشت 

    آفرین دقیقااااااا مرسی 


    خیلی شعر قشنگیه فوق عالی لذت بردم بسی تشکرات بی پایان ^_^

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی