دکتر این بار برایم نَمِ باران بنویس
دو سه شب پرسه زدن توی خیابان بنویس
آه دکتر! سرِ من درد بزرگی شده است
بره ی لعنتی ام عاشق گرگی شده است
سرد شد از تن من... دل به خیابان زد و رفت
گرگِ من بره نچنگیدهِ به باران زد و رفت
آه دکتر! لبِ او «صبر و ثباتم» می داد
بوش «وقت سحر از غصه نجاتم» می داد!!
آه دکتر! نفست گم شده باشد سخت است
نفست همدم مردم شده باشد ، سخت است
آه دکتر! سرِ من درد بزرگی دارد
بره ام میل به بوسیدن گرگی دارد...
دکتر این بار برایم نَمِ باران بنویس
دو سه شب پرسه زدن توی خیابان بنویس
+ مهتاب یغما
+از روزای خوب بیشترازروزای غمگین میترسم
میگم نکنه یه چی حالمو بگیره؟
هرچند که فعلا ازموقعیت های خوب باید استفاده کرد تا پدرش درآد :)))
++قبل شروع تابستون با خودم قرارگذاشتم که یه روز بیکارنداشته باشم
الآن در آرزوی اون یه روز بیکاریم
از 26 تیر تا همین الآن هم سخت ترین روزای زندگیم گذشت هم بهترین روزاش
خدا آخر و عاقبتمونو به خیر کنهـ :)))
++اینم یکی دیگهـ 》》دریافت