دلــ نوشتـ♥ـ

من از سر پیچ با سری گیج تا ته هیچ رفتم

دلــ نوشتـ♥ـ

من از سر پیچ با سری گیج تا ته هیچ رفتم

دلــ نوشتـ♥ـ

روزه های سکوتم اجباریست
سمبلی مادرانه از ننگم

سنگرم را به دشمنم دادی
من هنوز احمقانه می جنگم !

تا به‌حال طعم بی‌خیالی را چشیده‌ای؟

ملس است و دلچسب

چقدر می‌نشیند به جانت

و دلآرام و دلشاد از تمام اتفاقات اطرافت لذت می‌بری،

از صبح‌های بی‌تشویش،

صدای گنجشک‌ها،

گلدان‌های شمعدانی پشت پنجره،

از نوشیدن فنجانی چای با طعم زندگی

و رقص واژه واژه شعر بر لبانت

و در آخر از سکوت شبهای بی‌دغدغه

بی‌خیال باش جانم!

نگذار رد پای خاطرات روحت را لگدمال کند

بگذر از تمام تلخکامی های روزگار

لبخند بزن

عمیق نفس بکش

و جان ببخش به تمام لحظه‌های بی‌جانت.

بی‌خیال باش جانم!

+سارا قبادی



+به بیخیالی زدنم آدمو خسته میکنه 

گاهی ضعیفم و الآن وقتیه که خیلی ضعیفم:)


+پنجره بازه بااینکه هوا سرده اصن حاضرم سرما بخورم فعلا هیچی برام مهم نیست

ـ بازم بگو بیخیال :)


+من دلم تنگ شده فاجعه را میفهمی؟

- زمان فهمیدنش گذشتـ 


+بغضی بین گلو مانده و جان میگیرد



+گاها آدم بی درکیم :) درحال حاضر ازاین بیشتر ازمن انتظارنمیره :|

  • ❤️ ...

چه کسی خواهد دید

مردنم را بی تو ؟

بی تو مُردم ، مُردم...

گاه می اندیشم

خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید ؟

آن زمان که خبر مرگ مرا

می شنوی، روی تو را

کاشکی می دیدم

شانه بالازدنت را

بی قید

و تکان دادن دستت که

مهم نیست زیاد

و تکان دادن سر را که

عجیب !‌ عاقبت مرد ؟

افسوس

کاشکی می دیدم

من به خود می گویم:

" چه کسی باور کرد

جنگل جان مرا

آتش عشق تو خاکستر کرد ؟


+حمید مصدق




+اصن انصاف نیست شب انقده قشنگ باشه آخه اینهمه یعنی!!!O_O

انصاف نیست دل اینهمه تنگ باشه 

انصاف نیست استاد آمار فردا بخواد سوال بده 

انصاف نیست که تو بهار سردم باشه و نتونم پنجره اتاقو باز بذارم 


امشب هیچی منصفانه نیست :))))

ولی خوبه:)

  • ❤️ ...

سیگارهای پشت سر هم برای توست

درقلب من همیشه وهرلحظه جای توست


این انعکاس لعنتی دلنشین که باز

بر هم زده تعادل من را صدای توست


مثل شکار زخمی از دست رفته ای

قلبم شکار قهقهه ی خنده های توست


از دست رفته ام که به دستت بیاورم

ایمان به چشم رنگی مستت بیاورم


از دست رفته ام که تو را زیر و رو کنم

دستی بر آن بلندی پستت بیاورم


امشب چه شورو حال عجیبی ست در سرم

عشق تو میل خوردن سیبی ست درسرم

.

عشق تو شهوتی که برآورده میشود

عشقت چه اتفاق غریبی ست در سرم...



+مهتاب یغما 



+ خوب شو زود 

قوی بمونـ 

مثـ کوه :)



+96 فرخنده :))))

  • ❤️ ...
دوست داشتن که تغییر نمی کنه ،
رنگ عوض نمی کنه !
یه نگاه به من بنداز ...
از صبح که بیدار می شم تا بی خوابی نیمه شبام
همش با تو می گذره 
انگار که فقط تو بی منی
اما من با تو ام 
وفادارِ وفادار 
انقدر دوسِت دارم که حتی فکر و خیالت
سر جلسه ی امتحانم ولم نمی کنه !
راستی تو چی ؟
همه ی شبایی که خوابتو می بینم 
منم به خواب تو میام ؟
تو ام شده بخوای کسی از جنسِ من ، خودِ خودِ دیوونگیای من ،
کنارت باشه ؟!
شده تو دلت وقتایی که بارون میاد اسممو صدا بزنی ؟
دلت بخواد با من بری شمال
با پای برهنه رو شن های ساحل قدم بزنی ؟
یا کسی که باهاش سالگرد ازدواج تو جشن می گیری 
من باشم ؟
من دیوونه شدم یا تو ام ... ؟
من شبای تولدت انقدر قدم می زنم که این دلتنگی
 از گلوم پایین بره ...
گاهی عکساتو می بینم و بعد سعی می کنم 
فراموشت کنم و دل بکنم !
اما دوست داشتن که رنگ عوض نمی کنه 
می کنه ؟! 
اگه عوض می کنه چرا برای من عوض نمی شه
اگه عوض نمی شه 
چرا 
چرا
برای تو عوض شد ؟

 +ساینا سلمانی 


+ ای کاش کسی باشد و کابوس که دیدی 
در گوش تو آرام بگوید خبری نیست 
یا کاش کسی باشد و آرام بگوید: 
دستان من اینجاست ببین دردسری نیست 


+انقدی پست نذاشتم پست گذاشتن یادم رفته بود :\
چند دفعه به اشتباه پستو پاک کردم :|
ـ خداقوت خودم که :-D
  • ❤️ ...

#من_از_خدامهـ



+گوش بدین حتمنی :)))

  • ❤️ ...

رفتنِ تو شروع فاجعه بود

روز مرگِ تمام باورها

ساختن... خواستن... و دل بستن

روز نَفی تمام مصدر ها!...


قاصدک ها چه بی خبر رفتند

زندگی بوی بی کسی می داد

درد و رنجی که عاشقش بودم

داغِ عشقی که نه... نرفت از یاد!


خنده ها را خلاصه می کردم 

گریه ها را بلند و طولانی...

پنجره... اشک... مثنوی... تردید

و همان حالتی که می دانی!


سالها بعد رفتنِ تو هنوز

روز و شب مثلِ شمع می سوزم

من هنوز ابتدای هر شعرم

چشم بر قابِ عکس می دوزم!


درد دل های من فقط با توست

وقتی از روزگار دلگیرم

تا دلم تکیه گاه می خواهد

اول از تو سراغ می گیرم!


من الفبای عشق می دانم

نیستی تا تو را بلد باشم

چاره ای نیست بعد تو باید

با زمین و زمانه بد باشم!...


دل من باز قصه می بافد

کاش این قصه واقعیت داشت

کاشکی قهرمان این قصه 

از دلم بار غصه بر می داشت!...


ـ سودابه طهمورثی  

++از دست گریه های خودم خسته می شوم

از دست تو که با نَوَسانم نساختی

از زندگی که زندگیم را به باد داد

از اینکه بعدِ من تو خودت را نباختی


من از خودم که خسته نشد از تو خسته ام

از این غرورِ بین دوتامان همیشه سَد

از اینکه خواستم که تو باشی ولی نشد

از این همه دعا که به جایی نمیرسد


من از سوال ساده ی "خوبی" کلافه ام

خستم ازین جواب دروغی که "بهترم"

می ترسم از کسی که بفهمد هنوز هم...

با گریه های نیمه شب از خواب می پَرم


ـ اهورا فروزان


+++ 

لب من عطر تورا دارد و من میترسم 

  نکند مادرم از بوسه مان بو ببرد



++++هرروز که به آلبوم 30 سالگی احسان گوش میدم بیشترتر دوسش دارم 

اگه گوشش دادین کدوم آهنگو بیشتر دوس داشتین؟


#گوشیدنی 

  • ❤️ ...

تماشایی ترین تصویر دنیا می شوی گاهی

دلم می پاشد از هم بس که زیبا می شوی گاهی


حضور گاهگاهت بازی خورشید با ابر است

که پنهان می شوی گاهی و پیدا می شوی گاهی


به ما تا می رسی کج می کنی یکباره راهت را

ز ناچاریست گر هم صحبت ما می شوی گاهی


دلت پاک است اما با تمام سادگیهایت

به قصد عاشق آزاری معما می شوی گاهی


تو را از سرخی سیب غزلهایم گریزی نیست

تو هم مانند حوا زود اغوا می شوی گاهی


+مهدی عابدی

 و من صدای یواشی در اضطراب ِ زنم

دلم گرفته و باید به کوچه ها بزنم

به زندگیم سرنگی پُر از هوا بزنم

«اجازه هست که اسم تو را صدا بزنم؟

به عشق قبلی ِ یک مرد پشت ِ پا بزنم؟!»


ببین میان تنم حسّ سرکش ِ غم را

که با هوای تنت گیج کرده آدم را

از آن دو چشم بریزان به من جهنّم را

«اجازه هست که عاشق شوم که روحم را

میان دست ِ عرق کرده ی تو تا بزنم؟!»


+ فاطمه اختصاری 


#گوشیدنی (خواننده زنهـ)


می ترسم از آنچه در پس و پیشتر است

از زخم زبان که بدتر از نیشتر است!

عشقی ست که زنده ام نگه می دارد

دردی ست که از طاقت من بیشتر است...


+سید مهدی موسوی 

  • ❤️ ...

ای که در وقت پریدن

هوس من بودی

وقت پرپر زدنم باش

تماشا دارد!

 

آنچه عشق ِ تو

به روز ِ من ِ مجنون آورد 

مثل دعوای دو اوباش

تماشا دارد!


امشب این مست

نفهمیده چه با خود کرده

تو بمان!

حالت ِ فرداش تماشا دارد ...


+یاسر قنبرلو 


 من کوهی از صبرم ولی أیوب هم روزی

در چنته دیگر صبر ایوبی نخواهد داشت


با قصه هایت دلخوشم کردی ولی افسوس

این شاهنامه آخر خوبی نخواهد داشت


+رویاابراهیمی


#گوشیدنی (خواننده زنهـ)

  • ❤️ ...

فکر کن! پشت هم دعا بکنی

تا سرت روی شانه اش باشد

می رود تا تمام خاطره ات

دو، سه خط ، عاشقانه اش باشد


فکر کن! آخرین نفسهایت

زیر باران شبی رقم بخورد

عشق یعنی که رفته باشد و بعد

حالت از زندگی به هم بخورد...


+پویا جمشیدی


++شده ست حال تو را تا غریبه مى پرسد

فقط سکوت کنى در جواب گریه کنى؟


و عشق چیست به جز اینکه سالها هر شب

کنار بالش خود وقت خواب گریه کنى


+سعید صاحب علم


+گوشیدنی ندارم :)


  • ❤️ ...

با رفتن هر آدمی، بخشی از کیفیت سبک زندگی ما تغییر می کند. 

بسیار پیش می آید که می بینیم حتی در خلوت ترین خلوتهامان هم، زمزمه ها و فکرهایمان، متاثر از "دیگری" به ظاهر فراموش شده ای است که روزگاری پیش، چند صباحی را با او سپری کرده ایم.


من کتاب می خوانم، اما کسی را داشته ام که وقتی بود، شاید به خاطر همان بودنش، بیشتر و دیوانه وارتر کتاب می خواندم. 

من فیلم می بینم اما کسی در گوشه ای از زندگی ام بوده است که فیلم دیدن در کنارش معنا و مفهوم دیگری داشته است. 


من قهوه می خورم، اما همنشینی کسی را تجربه کرده ام که نوشیدن قهوه با او طعم دیگری داشته است. من احتمالا باز هم "دوست" خواهم داشت، اما کسی در حوالی دوست داشتنهایم بوده است که...


خودخواهانه اگر بخواهم تحلیل کنم، تلاش ما برای نگاه داشتن دیگران در کنار خودمان، در بهترین شرایط، چیزی نیست جز تلاش برای حفظ بقایای آن گونه ای از زندگی که به آن دل بسته ایم .

از بیرون که نگاهمان کنند خواهند گفت: "این که زندگی اش فرقی نکرد؛ اتفاقا برایش بهتر شد؛ سر و مر و گنده کتاب می خواند و فیلم می بیند و کوبیده می لمباند و می رقصد. 

وضع جیبش هم که توپ شده. دورش هم که شلوغتر است. پس خوشی زیر دلش زده". 

اما نخواهند دانست پوست آدمیزاد کلفت تر از این حرف هاست. کنار می آید؛ با همه چیز کنار می آید. ما نمی میریم. دق نمی کنیم. حتی زندگیمان را با رفتن کسی تعطیل نمی کنیم. 

شاید هم موفقتر و پیروزتر، دروازه های فردا را فتح کنیم. اما لا و لوی این زیستن ها و موفقیت ها و پیروزی ها و قهوه خوردن ها و رقصیدن ها و دوست داشتن ها، پنهان و یواشکی، یاد آن کیفیت از دست رفته می افتیم، انگشتهای پایمان گر می گیرد، قلبمان مچاله می شود، پلکمان خیس می شود، نفسمان بند می آید و در جواب دیگریِ دیگری که در برابرمان ایستاده و می پرسد: "چی شد؟"، می گوییم: "هیچی عزیزم، هیچی".


+حمیدرضا ابک

  • ❤️ ...