پیراهن اگر رها کنی می میرم
تا دکمه به دکمه وا کنی می میرم
اورژانسی ام ! تنفسم مصنوعی ست
لب از لب من جدا کنی می میرم
پرهیز اگر به حوری اش می ارزد
دیدار تو به صبوری اش می ارزد
کنعان شده دکمه دکمه ی پیرهنت
وقتش برسد به کوری اش می ارزد
از سوی تنت هوای مرداد آمد
تاراج چهل سوار بغداد آمد
یک لحظه فقط دست به دور کمرت...
لعنت که دوباره گشت ارشاد آمد
طرح بدنت سرآمد معماری ست
همراه تو خنده هایم استمراری ست
خوشحالم از اینکه انتخابت کردم
خوشبختی من کنار تو اجباری ست
+شاعرشو نمیدونم
+تقریبا قدیمی (کلیک)
آهنگش زیادی شاده امروز حسش بود الآن نهـ:\