یک بخش از دیوار اتاقمه
رو استیکرا یه قسمت از غزل های مورد علاقم نوشته شده
هر استیکر نشون دهنده یه رنج یا شادی غیر قابل نوشتن تو زندگیمه
داستان استیکرا هیچوقت حتی تو سررسیدمم نوشته نشده
عمرشون از دوسال هست تا چند ساعت
هرشب همشونو میخونم بعد میخوابم
میخونم که یادم باشه تو این مدت چی گذشت
چه اشتباه هایی کردم
و یادم نره که زندگیم لحظه های خوبیم داشته که براشون باید خداروشکر کنم
آهنگ رفتم که رفتم باصدای افتخاری یادآور بدترین روزایی که تا امروز گذشت
یادآور خریت های محضی که شاید نیاز بود تو زندگیم انجام بدم
+اون دوتا برگه A4 ها هم دوتا از بهترین متن هایی هستن که برام فرستادن توصیف خودمن دوسشون دارم
امیدوارم هیچوقت مجبور نشم بکنمشون
کندنشون ازدیوار به معنی پایان همه احساساتمه
هروقت کچل کنم ایناهم ازدیوار میکنم :)))