غزلی تازه نوشتم غزلی تازه برات
تا بخوانی و بگویی: به فدای غزلات
غزلی مثل تو شیرین غزلی مثل تو شاد
مثل چشمای قشنگت تو شب رقص نگات
غزلی سبزو صمیمی غزلی نرم و لطیف
مثل ابریشم دستات مثل آهنگ صدات
غزلی مثل غزل های جوانی خودم
با همان وزن ملیح فعلاتن فعلات
گفتم و از لب این پنجره دادم به نسیم
و پراکنده شدن توی هوا این کلمات:
"دوستت دارم" و "من عاشقتم" "قلب منی"
"بی تو می میرم" و "دلبندم" و "جانم به فدات"
واژها مثل پرنده پر زدن تا بشینن
نرم و آهسته کنار یکی از پنجره هات
واژه ها منتظرن پنجره رو باز کنی
تا بریزن تو اتاقت بشینن روی لبات
+شاعرشو نمیدونم :)
+اولین روز آذرتون به خیر و نیکی
ان شاالله که ماه پر ثمری باشه برا همه
پرثمر اگر نیست بی آزار باشه
+دیوانه تر از خویش کسی می جستم
دستم بگرفتند و به دستم دادند
:)))))))