خداروشکر فقط

میدونی هرجا برم خونه اول و آخرم اینجاست

الان نزدیک 5، 6 سال از کم کار شدنم تو وب گذشته

ولی هنوز بزرگترین حسرتم نابود شدن 

اطلاعات بلاگفا و بر باد دادن زحمت چندین سالمون بود

صبحی ک پاشدیم دیدیم تموم پستا رفته و فقط قدیمیا 

هست و هیچکی هیچ جوابی نداشت بده 

و گفتن دیگه هرگز برنمیگرده اطلاعاتتون

​​​​​​من خوشحال باشم غمگین باشم 

میام وب انگار اینجا خونمه 

بزرگترین سفارشم تا امروزو زدم بابتش خیلی خوشحالم خداروشکر واقعا خداروشکر که منو میبینه هوامو داره مراقبمه 

واسه نوشتن چیز دیگه اومدم 

اینارو ک گفتم دیدم دلیلی نداره دلسرد بخوابم

خداروشکر فقط ❤️

مدیون

هیچکس نمیتونه بگه

تو مدیون فلانی هستی من هرجایی برسم خودم رسیدم جون کندم غصه خوردم شب گریه کردم صبح با چشای پف پاشدم فک کردن شکست عشقی خوردم در حالی که من هربار واسه آرزوم افتادم و پاشدم گریه کردم و اونی که بهم گفت بمون بساز درست میشه خودم بودم چون هیچکی خبر نداشت بمن چی میگذره وقتی راهیو شروع کردم وبعد دوسال تغییری نکردم و یکی که از راه میرسه خیلییییی راحت همون مسیرو تخت گاز میره من میبینم و باز صبر میکنم کی فهمید چی گذشت بمن جز خدا

خدایاشکرت

خواستم اینجا بنویسم بمونه واسم 

که من تلاش کردم خودمو عوض کردم باورمو عوض کردم به خودم ایمان اوردم اول و اخر هرچیزی خدارو گذاشتم و الان نتیجه کارمو میبینم

من بعد دوسال موفق شدم دیده بشم بعد دوسال که هرروزشششش باانتظار گذشته الان تونستم بااطمینان با مشتریم حرف بزنم و سفارش بگیرم و کار خودمو داشته باشم ​​​​​​​

خدا میدونه چقد به در و دیوار کوبیدم که برم سرکار جایی جاهایی که صاحب کارش نصف علم منم نداشت چیزایی میخواست که کار روزمره منه نه یه کار خاص واسه کار کردن تو یه فضای درست هزار دفعه بهم زنگ زدن و منتظرم گذاشتن و اخرشم هیچی خدا خواست که نشد خدا خواست که شده که به مراد من چرخیده هرچی دارم از خداست اگه قرار باشه مدیون کسیم باشم اون خداست نه هیچکدوم از بنده هاش❤️

همین لحظه

همین لحظه 

همین حال

خسته ترینم 

خسته از صبوری

تلاش

جنگیدن

پذیرش

پیشنهاد

نشدن 

آدما 

ناکارآمدیشون

از اینکه واضح بشنوم نمیشه 

از اینکه تو ذهنم برای نشدن چی میگذره خجالت میکشم

ولی چهارسال کافیه برای نشدن نیست؟ 

الان دقیقا 

دلگیرم و دلتنگم و دلسرد و دل آشوب

فرمانده شرمنده یک لشکر مغلوب 

 

و تمام 

 

قدیمی

خیلی جالبه

وقتی یکی پست قدیمی ترا رو میبینه

نظر میده

واسه خودمم تازگی داره دیدن دوباره پستام

این مدت کارم بهتر شده

سفارشام بیشتر شده نمیرسم اینجا غر بزنم😂

ولی خیلی فراز و فرود تجربه کردم

قبلا شاید سالی یه دفعه این حالت بود 

الان هر چند روز یکبار یه تغییری هست

یا یه مشکلی برای حل شدن

نمیدونم چی شد یهو که وارد زندگی واقعی شدم😐

تموم شدن سختیا

آدم وقتی دلگیره بی پناه ترین موجود دنیاست

نمیدونم قراره چی پیش بیاد 

نمیتونم تصمیم درست بگیرم میدونم که الان نمیتونم 

 

 

اینم از تموم شدن روزای سخت

دیگه چی؟ 

قرنطینه

قرنطینه واسه هرکی بد شده

واسه من عالی بود 

اخرین بار روز اول عید بود که با ماشین رفتیم به مغازه سر زدیم

و از اون روز تا الان پامو سر کوچم نذاشتم و دلمم نمیخواد

کلی چیزای جدید یاد گرفتم

کلی طرح جدید و رسپی جدید نوشتم

خیلی خوب بوووده 

زندگی میکنم چون معلوم نیس فردا باشم یا نه

 

اسفند

درهم و برهمه روزا

نمیشه چیزی نوشت🤦🏻‍♀️

2اسفند

خب خب 

خواستم بگم امروز عالی بود 

چالش بزرگ رد شد

سفارشم عالی شد 

ینی ناقص ولی عالی دیده شد 😂

دوستای جدید خوب و آدم حسابی پیدا کردم

از اینکه بالاخره با کسایی که فقط اسمشونو میشنیدم

از نزدیک دیدار کردم خیلی حس خوبی داشت

از اون چیزی که ازشون شنیده بودم صد چندان انسان تر بودن 

حالم خوبه 

ولی هنوز با اهنگای دلکشه که اروم میشم 

یه چیزی کمه همش

میدونم ولی هنوزم تو ذهنم تکرار میکنم 

کمه ولی اخه چی؟ 

یکی نیس برگرده بهم بگه تو همون ذهنم

ای آدم ینی میخوای بگی تو نمیدونی؟

ینی میخوای بگی نمیدونی چرا دلکش گوش میدی؟

ینی میخوای بگی که چی؟ 

کیو گول میزنم واقعا؟! 

از چهارشنبه انقد کار داشتم 

که تنها غذایی که خوردم املت بوده 

شام و ناهار و صبونه

الانم از شدت خستگی و سردرد نمیتونم بخوابم 

من این زندگیو با سختیاشه که دوس دارم بخاطر تلاشمه که 

دلم میخواد زندگی کنم 

اونقد تشنه زندگی کردنم که حس میکنم میتونم دهنمو وا کنم و همشو ببلعم 

ای خدا بهم قدرت بده صبر بده صبر بده صبر بده 💕

اونقد پراکنده نوشتم که کسی رد شه ببینه هم نمیدونه چی گفتم 🤔

برفی

وقت من بود 

که رفت پی کار

مال من بود 

که رفت تو کوچه 

واسه من بود 

که تو خواب گذشت

 

 

+خیلی حس خوبی دارم 

جدا از تیکه بالا

کلا حالم خوبه وقتی سرم شلوغه و مشتری دارم 

پایان تولد

شده یهو یه نگرانی بیخود بیافته به جونتون؟ 

خودمم میدونم بیخوده🤣

امروز به طرز وحشتناکی قرار تولد دلبرانه ای داشتیم

حس میکنم با قدر دانی از رفتار و کارای آدمایی که دوسشون دارم

اونارو شادتر و سرزنده تر کنارخودم دارم 

تا با گفتن جمله خب وظیفشه و گذشتن از اونا ❤️

خدایاشکرت 

و مرسی برای همه چیز😘