دلــ نوشتـ♥ـ

من از سر پیچ با سری گیج تا ته هیچ رفتم

دلــ نوشتـ♥ـ

من از سر پیچ با سری گیج تا ته هیچ رفتم

دلــ نوشتـ♥ـ

روزه های سکوتم اجباریست
سمبلی مادرانه از ننگم

سنگرم را به دشمنم دادی
من هنوز احمقانه می جنگم !

دوستت دارم 

بیشتر از نوشتنِ آخرین سطرِ مشق هایِ مدرسه

بیشتر از تقلب در امتحان

حتی بیشتر از بستنی هایِ قیفیِ قدیم

پفک هایِ طعمِ پنیر

تو را بیشتر از توپهایِ پلاستیکی

کوچه هایِ خاکی

( این را که میدانی چه قدر بود! )

بخدا تو را از خوابِ نرسیده به صبح هم،

بیشتر دوست دارم

بیشتر از صبح هایِ جمعه

عصرهایِ لواشک، آلوچه

تو را از زنگهایِ تفریح هم

بیشتر دوست دارم

بیشتر از خیلی

بیشتر از زیاد!

من،

تو را یه عالمه دوست دارم 


+یهـ عاااااااااااااالمهــــــــــــ

+همیشه سر نوشتن آخرین سطر مشق های مدرسه بین منو کناریم دعوا میشد 

دفترمو نگه میداشت تا خودش بهم برسه و بعدش تند تر تموم کنه ^_^

اون موقع ازش بدم میومد همیشه اذیتم میکرد البته منم اذیت میکردما مثلا وقتی اون مینوشت من میزو تکون میدادم پاهامو زیر میز تکون میدادم (اینکار اعصابشو بهم می ریخت :-D)

تا قاطی کنه اما همیشه مینشست رو دفترمو مشقشوتند تند مینوشت و میخندید 

منم تا حد گریه میرفتم تا دفترمو میگرفتم(ازاون موقع هم بی جنبه بودم:-D)

حالا همون بغل دستی خشن صمیمی ترین دوستمه ^_^

متنشو خوندم یاد کلی خاطره افتادم :)


+خاطره ای به ذهنتون رسید بگید:))

+شنیدنیهـ(خیلی دوسش دارم هم فیلمشوهم آهنگشو)

  • ❤️ ...

نظرات  (۹)

  • روز خوش رو باید ساخت
  • خخخخخخ
    اره اکثرا بعد دعوا طرفذمیشه دوست صمیمی
    پاسخ:
    آره دقیقااااااا برا من همیشه پیش اومده :)))))
  • (ک) (شباهنگ)
  • خاطره شیرینی بود بانو..
    خوب خدارو شکر حالا بهترین دوست هستید..
    اگرخاطره خوبی یادم آمد برمیگردم دوباره مینویسم..
    پاسخ:
    ممنوووون 
    آره حتما بنویسید :))
  • (ک) (شباهنگ)
  • راستی یادم رفت بگم.. تصویر پست ..
    بسیار دوست داشتنیه..
    پاسخ:
    خیلی ممنووووون قابلی نداشتـ^_^
    یادمه پیش دبستانی که بودیم یه روز معلم نداشتیم .از اونجایی که بچه های شیطونی هم بودیم . پسرا هم کلی اذیتمون میکردن همسایه مدرسمون معلم بود ازشون خواهش کردن تا بیان کلاس ما و سرمونو گرم کنن
    آقا این آقای معلم اومد کلاسمون و بعد از سلام و احوال پرسی شروع کرد یکی یکی پرسیدن اسم و فامیلمون
    ماهم که شیطون.. اول اصلا ساکت نمیشدیم ولی بعد که چوب دستی آقا رو دیدیم مثل بچه آدم نشستیم و گوش دادیم.
    همینطور گذشت تا نوبت به پسر جلوییه من رسید
    آقا این بدبخت پاشد که اسمشو بگه من از پشت صندلیشو کشیدم کنار
    وقتی اومد بشینه دولووووووم دوووووف افتاد پایین
    کلاااااااااس منفجر شد
    بچه ها همه از خنده اشکشون در اومده بود
    یکی از دوستامم که دختر بود همیشه خواب بود.یهو از خواب پرید گفت چی شدههههه؟؟؟؟؟؟ آقا دوباره کلاس ترکید
    اون روز زنگ تفریح پسره با آجر دنبالم کرد
    هی مینداخت من جاخالی میدادم
    الانم که بزرگ شدیم یه وقتی همو میبینیم اول اون میخنده بعد منم که کنترل ندارم کهههه میخندم آآآروممممم :))))

    البته بیشتر خاطراتم شیطونی بوده...
    همش بالای درو دیوار بودم
    مامانم میگه هنوزم شیطونیتو داری.از بس ورجه وورجه میکنی همینطور لاغر مردنی موندی
    ...
    دوسال پیش رفتم بالا درخت انجیر ..از درخت آویزون شدم به یه زار و زوری دوباره بالا درخت ...مامانم طفلی میگفت یاابوالفضل بچم مرد خخخخ

    چندبار از روی پله های خونمون افتاده
    یه گوشواره داشتم شکل ماه بود
    انقدر روش عمل جراحی شد که دیگه جان به جان آفرین تسلیم کرد
    :))))

    بازم یادم اومد میگمممم خخخخ
    پاسخ:
    خخخخخخخخ ایووووووول آفرین 

    خداااااااااااا به داد من برسه چه بلاها که سرم بیاری :-D
    خاطره ی شیرینی ندارم از اون دوره تلخه همش !!!
    پاسخ:
    دوره دبستان که خوبه  :)))
  • علی اصغر
  • پس شما هم اذیت می کنین
    (خنده)
    من امروز یه جورایی غصه می خورم
    و نسیم بدی تو وجودم می وزد

    پاسخ:
    بدجوری کسی از دست اذیتام در امان نمیمونه :))

    ز چه رو:((
    دور باشه ازتونـ
  • nafas 📷🚬🎧🎨
  • ای جووون چ شیطون بودین😍

    پاسخ:
    جوووونت سلامت 

    بله بله بدجوری:)))))
    حالا اینا که شیطونی نیست :-D
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    هههه بلا داریم تا بلا...
    حالا مهم اینه شما تعبیرتون از بلا چی باآآآآآآآآآآآشه....
    کنار من هرکی باشه ****** **** **** ****** *** ***** ** **** **** ******* *** *** *****
    *** *** ****** ** **** ** ***** ******* ** ** **** **** ****** ***** ****
    ** ** *** ************ ** *** ***** ** *** **************** **** ** ***** *** ******* ********** *** 
    پاسخ:
    حاااالاااااااا هر بلاااااایی سرم بیاری راضیم 
    مهم نیست چی باشه^_^

    حرفای منشوری زدی پاک کردم آقا من اگه نخوام کیو باید ببینم ؟!
    آقامون گفته طلاقم میده اونوقت منو شش تا بچه رو تو از کوچه خیابون جمع میکنی ؟! :-D

    بعدش بابام جان اونی که تو میگی برا من نشدنیه :-D
    جد اندر جد همینجور بودن حالا نمیتونی جوجه تحویل اجتماع بدی که ^_^
    والله من که راضیم خدا هم راضیه اون بنده خدا هم راضیه 
    تو هم همینجوری بپسند عزیزممممممم به فکر تغییر نباش :-P
    خیلیم خوبم حالا تو ببین بعد برو تو فکر تغییر 


    فاطمه اونام الآن برات میذارم بصبر اینوتایید کنم برم دنبال لینک اونا 
    بوووووووس بوووووووس بوووووووس:-P
    اصلا مرز نداره که باریک باشه:))))
    +با نهایت احترام به دکی یدالهی:|||
    پاسخ:
    داره که :)))) 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی