دلــ نوشتـ♥ـ

من از سر پیچ با سری گیج تا ته هیچ رفتم

دلــ نوشتـ♥ـ

من از سر پیچ با سری گیج تا ته هیچ رفتم

دلــ نوشتـ♥ـ

روزه های سکوتم اجباریست
سمبلی مادرانه از ننگم

سنگرم را به دشمنم دادی
من هنوز احمقانه می جنگم !

ساعتم را نگاه کردم و بعد چشم در چشم چار عطسه زدم

تو به رفتن بلیت می دادی من به ماندن دچار؛  عطسه زدم 

از تنم کوپه کوپه می رفتی، روی ریلی که مقصدش بودم

ناگهان  بلندگو مردی گفت: " لطفن سوار... عطسه زدم 

شیهه ی آن قطار هر جایی رفته ها را به خویشتن می خواند

تو به سویش قدم قدم رفتی،  من ولی زار زار عطسه زدم 

هاپ چی! صبر کن! ولی رفتی - ریل آبستن از عبوری تلخ –

تِک تِلِک تِک تِلِک

_خداحافظ 

پشت پای قطار عطسه زدم


علیرضا بدیع 

  • ❤️ ...

نظرات  (۳)

  • ایلیا سلطانپور
  • پسندیدم
    پاسخ:
    mer30 
    20
    پاسخ:
    mer30 
  • مهدی ابوفاطمه
  • ممنون از اینکه منو لینک کردید
    شما هم لینک شدید
    موفق باشید
    پاسخ:
    خواهش میشه 
    ممنون از شما 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی